تو
دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ
تو را لای کدامین دفتر عمرم بخشکانم؟
تو را کنج کدامین پاره قلبم؟ نمیدانم
من عادت کرده ام هرشب،غبار اشکهایم را
به روی هرچه باقی مانده است از تو ببارانم
خدای چکمه پوش خیره بر اعصار یخبندان
نترس از من، که من خود زاده داغ زمستانم
تنم یخ بسته از سرمای آدمهای دیواری
و دیوار است دیوار است دیوار است، تاوانم
شنیدم دست باران قصد موهای تورا کرده
برایت چتر آوردم که باران را بسوزانم
دلم افسردگی مزمن یک کوه را دارد
غزل پیچم نکن بانو، که من یا تو...چه میدانم؟
حرامش هرچه از لبهای کالت بوسه میدزدد...
- ۹۴/۱۱/۲۶