خسته
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ب.ظ
من شدم شکل اون خدایی که
همه پیغمبراشو دک کرده
من یه رکعت شمار گیجم که
به نماز نخونده شک کرده
من یه سدم که پشت دیوارش
تا همیشه پر از سراب شده
آبروی نرفته ی مردی
که خودش قطره قطره آب شده
حال من حال پیرمردیه که
عکس خانومشو بغل کرده
دور کرسی نشسته و با بغض
یاد روزای ماه عسل کرده
خسته ام مثل پاندول ساعت
که نمیدونه کی ته دنیاست
خسته مثل پزشک مامایی
که خودش چند سالیه نازاست!
من شبیه یه لکه ی خونم
روی سفیدیه پرچم ژاپن
خسته ام از تموم قاعده ها…